سردرد...

دیشب یکم سردرد داشتم البته چند روزیه اینجوری شدم ولی خب دیشب حالم نرمال نبود.والا با خواهرزادم که تویه شهر دیگه ست داشتم درمورد درس روش تحقیق کمک میگرفتم فکر کنم 34 دقیقه تلفنی حرف زدیم و از اونجا که در طول روز هم زنگ خور گوشیم بخاطر کارم زیاده سردردهام بخاطر همین تلفنهاست.چشامم که همش درد میکنه چون یا تو گوشیم یا تو کامپیوتر و متاسفانه کمتر توی کتاب!با اینکه تازه عینکمو عوض کردم ولی زیاد فرقی نکرده...امروز بخاطر یه کاری رفتم اداره پست خانمه کارمند یه برگه بهم داد وقتی رفتم بخونم حس کردم دارم تار میبینم!!! یکم ترسیدم والا چون حس کردم حالم واقعا بده چون این تاری دید مربوط به آستیگمات بودنم نبود. ظهر برگشتم خونه بعده ناهار کمی خوابیدم تا حالم بهتر بشه.در کل فکر کنم بیشتر مشکلم به سنگینی کار و استرس درسام مربوطه.امروز فکر کردم اگه انقد حالم بد بشه که مجبور شم برم بیمارستان ولی یه ساعتم بستری نمیشم چون اول ترم کلاسا غیبت داشته باشم کارم تمومه.

..........................................

بازم به این نتیجه رسیدم اگه مثه آدم زمانی که باید, درس میخوندم الان حال و روزم این نبود ولی خب فعلا سرنوشتم همین شده و باید قبولش کنم و محکم و استوار به فکر ادامه موفقیت آمیز در تحصیل باشم.البته با یاری پروردگار مهربانم که حس میکنم مدتیه داره بیشتر از قبل کمکم میکنه.ممنونم خدای مهربان