تا جایی که پاهایم توان رفتن دارد ...

ساخت وبلاگ
مثل همیشه دوست دارم فقط برم ...برم و برم و برم...تا جایی که پاهایم توان رفتن دارد...هیچ وقت نا امید نبودم و شاید ژنتیک من با نا امیدی مشکل داره...درسته یه روز خندس یه روز غم ...یه روز قسط و غصه بیکاری...یه روز غصه تنهایی یه روز غصه قصه نامردمی و هر روز داستانهای تکراری...امروز من حالم خوبه و تو غرق درد و نگرانی فردا جای من و تو جابجا میشه...تو همون لحظات هزاران نفر مثه من و تو و تو این حال ممکنه هزاران نفر حسرت اون لحظه مارو بکشند...

فقط یه چیز بلدم که راه برم و سکون برام معنایی نداره و راه رفتن پیاده روی نیست راه رفتن فکر کردنه تلاش و تلاش و تلاشه...

تو هم توی افکارت راه برو ...تا جایی که پاهایت توان رفتن دارند...

برو به روزهای خوب چه در گذشته و چه آینده...

میگن حالتو دریاب گذشته رفته و آینده معلوم نیست، من میگم حال کن با گذشته و حال و آیندت فقط همین...

 حالت خوش

دهکده ایرونی ...
ما را در سایت دهکده ایرونی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bazammano بازدید : 239 تاريخ : دوشنبه 1 مرداد 1397 ساعت: 14:48