دلم یه داستان زیبا و قدیمی میخواد...
یه کتاب قدیمی مثل امیر ارسلان...
دلم یه آرامش نوستالژیک میخواد...
یه خونه روستایی و کاه گلی با بوی نمناکی کاه گل
یه والور نفتی که یه کتری روشه و یه قوری روکتری که از زیرش بخار بزور میزنه بیرون...
یه چای دم کشیده و پررنگ توی پیاله چینی...
کنار یه پیرمرد با محاسن سفید و یه پیرزن با صورت چروک و لبان و چشمان مهربون و خندون...
..........
...............
دهکده ایرونی ...برچسب : نویسنده : bazammano بازدید : 162