سومین روز سال(فرصتهای سوخته)

ساخت وبلاگ

الان نزدیکای ۶ صبحه و‌من از بعده اذان صبح دیگه خوابم نبرد...

از اخرای یه فیلم عاشقونه ایتالیایی داشتم نگاه میکردم که تموم شد و تلوزیونو خاموش کردم و سعی کردم بخوابم که نشد! چند روزه تو دیوار دنبال مغازه اجاره ای میگردم ولی جای ایده آل من یا نیست یا اگرم باشه گرونه.البته اصراری ندارم پیدا کنم هرچند علاقمندم دوباره بتونم از قابلیتهام استفاده کنم.کاش چند سال پیش کارمو تعطیل نمیکردم وگرنه الان حسابی جا افتاده بودم و حسرت از دست دادن فرصتها رو نمیخوردم.

شاید به ظاهر باید بشینمو به زمین و زمان گیر بدم که چرا چنین شد و چنان شد و همه رو مقصر بگیرم ولی واقعیت اینه اول و آخر خودمون مقصریم،اگه قدر داشته ها و فرصتها رو بدونیم و مدیریت منطقی داشته باشیم جای کار برا هممون هست...والا به خدا

....

از بارون و هوای ابری و دلگیر خسته شدم، دلم آفتاب داغ میخواد...

دهکده ایرونی ...
ما را در سایت دهکده ایرونی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bazammano بازدید : 69 تاريخ : پنجشنبه 3 فروردين 1402 ساعت: 16:29